فارسی بان

معادل فارسی رایت کلیک = راست ضرب

معادل فارسی کلیک کردن = ضربه زدن

معادل فارسی اسکن = جاروب

معادل پویش مناسب نیست بلکه جاروب کردن بهتر است …

معادل فارسی کاوِر = پوشَن

پوشیدن با واژه ساز ابزار َن به واژه مصوب پوشَن تبدیل میشود …

واژه سازی ابزار ها

-َن پسوند اسم ابزارساز است و از برابرنهاده‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. واژگان کهن سوزن، روزن، نهنبن، پرویزن، میهن و واژه نوساخته پوشن نیز به همین روش ساخته …

معادل فارسی فوتبال = پاتوپ

معادل فارسی گاز = گاز

گاز واژه ای فارسی است که در شعار بسیار به کار میامده. هوایی که بر اساس گرما نور می‌داده مثل مشعل دیده میشده گاز نامیده شدهدر اشعار زیادی به گاز …

معادل فارسی قیر = زِفت

قیر در فارسی زفت گفته میشود …

معادل فارسی ماکروویو = نورتابن

تابَنی که با تابش نوری داغ میشود …

معادل فارسی مایکروفر = تابنچه

تابن کوچک …

معادل فارسی آون،فِر = تابَن

تابَن برای گرم کردن یا پختن غذا استفاده می‌شده و محفظه کوچکتر و دمای کمتری نسبت به کوزه داشته استتابَن مثل سوزَن از افزودن ابزار ساز َن به تاب به …

معادل فارسی آی.پی = تارنشان

معادل فارسی سانروف = پنجره سقفی

معادل فارسی دی.ان.اس = دامنه‌ریسی

دامنه یا دامن نامی فارسی استنام دامنه در سرویس دی آن است به تا نشان مرتبطه میشود که میتوان مشابه نخ ریسی از دامنه ریسی استفاده کرد …

معادل فارسی کریر career = نقاله

کریر جابجا کننده یا حمل کننده استمعادل های حمال یا نقال استفاده میشودچون وسیله است حواله یا نقاله قابل استفاده است …

معادل فارسی مشغول = بَرکار

معادل فارسی آیکون = نشانک

معادل فارسی لوگو = نشان

معادل فارسی برند = چهره

معادل فارسی کابینت = گنجه

معادل فارسی گاز پلاسما = گازاخته

پلاسما گازی است که برانیخته شده، برانگیختگی در فارسی آخته هم خوانده میشود. …

معادل فارسی مشغول = برکار

مشغول بنا بر نحوه استفاده معانی زیادی داردوقتی میگوییم همیشه مشغول است میگوییم پرکار استسرگرم کار بودن یا برکار بودن عبارت عام و معادل خوبی برای مشغول است. درکار، سرکار، …

معادل فارسی آفساید = دُژچین

معادل فارسی آفساید = پرچین

معادل فارسی کد پستی = کاشی‌نشان

معادل فارسی پروفایل = قابنما

معادل فارسی پروپوزال، proposal = پیشنهادیه

معادل hover، هاور = روبری

معادل فارسی food party، فود پارتی = طعم واره

معادل فارسی startup = نوپا، تیزپا

معادل فارسی نوپا رایج تر اما غلط است شرکت های تیزپا معادل های بهتری برای این واژه هستند. چرا که می‌توانند با سرعت بالا و احتمال موفقیت کم رشد کنند …

معادل فارسی startup trigger = تیزپا ماشه

معادل فارسی trigger = ماشه

معادل فارسی post = پَس

معادل فارسی past = پیش

معادل فارسی لاگ log = رُخش

معادل فارسی لَگ = سکته،تاخر،دیرش،موله

مولیبدن یعنی درنگ کردن و موله به معنی ایجاد تاخیر است که معادل بسیار خوبی است …

معادل فارسی اکت = اقدام